شاید برای تان آسان نباشد که بشنوید" لازمه تعهد عصیان است " .
اما برای تان ثابت می کنم که وقتی ظالمانه در برابر هر گونه عصیان گری می ایستیم، چگونه پایه های تعهد را در وجود خود و یا اجتماع می خشکانیم .
شده بخواهید چیزی را به ظرف پری اضافه کنید ؟
انرا تکان می دهید تا مواد داخل آن به واسطه تکان های پیاپی جا باز کنند تا بشود مواد بیشتری در آن گنجانیده شود .
ظرف وجود آدم ها هم همین طور است با این تفاوت که محدودیتی ندارد و می توان تا آخر عمر بر آن افزود و هر بار که دانشی ، مفهومی و یا قواعد و قانون های هستی و زندگی را می خواهد بر خود وارد کند مجبور است که تکانی بخورد و جایی برای آنچه بدست آورده در بین داشته هایش باز کند و این کار دشواری است و از آن سر باز می زند مگر این که با در دوستی و ملایمت با او در آییم .
البته ورود اطلاعات مادامی که به صورت محفوظات و انباشته های غیر کاربردی باشد چندان مشکل آفرین نیست .
اما ؛ سختی و دشواری زمانی خود را بیشتر نمایان می سازد که مجموعه ای از اطلاعات و آگاهی ها بخواهد در زندگی بکار گرفته شود و فرد بخواهد در عمل آنها را استفاده نماید در این صورت چون برای اجرا و بکارگیری به فضای بیشتری برای تمرین و آمادگی و پذیرش تغییر نیاز دارد، در بیشتر موارد فرد تمایل به طغیان دارد چون در پاره ای از موارد می خواد چیزهای زیادی و غیر قابل استفاده را بیرون بریزد تا امکان فعالیت و آزادی عمل بیشتری پیدا کند و از چابکی و چالاکی بهتری برخوردار باشد .
و اگر امکان و آزادی عمل برایش مهیا نباشد این فشارها به صورت موردی و کوچک به روی هم انباشته شده و در جایی که اندکی فشار از رویش برداشته شود به صورت طغیان های غیر قابل کنترل و خطرناک یا عصیان گری های غیر قابل گذشت خود را نمایان می سازد .
نبود آزادی و امکان عمل به خواست ها حتی در جوامعی که طراحان سیستم های آموزشی و علی الخصوص مبلغان مذهبی آن تلاش شان معطوف به تقویت محفوظات و باورپذیری و اطاعت محوری متمرکز هست نیز نمی توانند از ضرر و زیان این طغیان ها در امان باشند. چون این قانون در رابطه با غرایز و نیازهای اولیه انسانی نیز صادق هست و اگر حکومت هایی بخواهند همه را در یک خط و مسیر قرار دهند عصیان گری ها و خلاف ها در آن جامعه در سطوح بالاتر و به صورت یک جا و غیر قابل کنترل خود را نمایان می سازد .
چون فشارهای ناشی از قوانین و عرف غیر حرفه ای بیشتر بر کنترل مردم در روند زندگی عادی و بر کودکان و جوانان متمرکز می باشد .
پس در سطوح بالاتر فردی و اجتماعی که نیازهای زندگی بر عمل و مهارت ها متمرکز می شود .این فشارها یکی پس از دیگری در رفتار و عملکرد پدران و مادران و شاغلین و کسبه و در دولت و حکومت سر باز کرده و خود را به صورت تخلفات علنی و آشکار نمایان می سازد .
یادمان باشد هیچ کس بهتر از خود آدم ها نقاط ضعف و قوت ونیازها و عواطف و احساسات خودشان را نمی شناسند، پس بهتر است آزادی عمل را ازآنها سلب نکنیم و بگذاریم همه تا آنجا که می شود مطابق میل خودشان زندگی کنند .
آنوقت کم کم این تخلفات سنگین و فسادهای علنی و آشکار سایه شوم و عوارض ناگوارشان را از جامعه مان برمی دارند تا آنجا که به امید خدا نشان شان بی نشان گردد.
عیدغدیرمبارک تان باد
برچسب : عصیان, نویسنده : 629khordad13880 بازدید : 63