6) بازی نقش ها

" آدمی در موقعیت های مختلف زندگی وظیفه ایفای نقش های متفاوتی دارد که در صورت اجرای خوب آن می تواند امکان بهتری برای زیستی اخلاقی و انسانی فراهم آورد. سختی و درد زندگی زمانی شدت می گیرد که در اثر فقر، سردرگمی، ناآگاهی و بی مسئولیتی دیگران مجبور است به جای آنها نیز نقش ایفا کند"

وقتی در اجتماعی بی نظم که هیچ چیز در جای خود قرار نگرفته و بی عدالتی در آن موج می زند زندگی می کنی مسلما در صورتی که از توان اندکی نیز جهت بهبود اوضاع اجتماع خود برخوردار باشی احساس مسئولیتی شدید بر دوش خود احساس خواهی کرد که جز با کارهای کیفی و علمی و عملی دقیق امکان گذر از آنها ممکن نیست. هر چند که راه علم و آگاهی و خصوصا کاربرد آن بقدری ناهموار باشد که مجبور باشی نتایج دست آوردهای خود را نیز به جای ثبت و ضبط در نشریات معتبر و آنجا که می تواند بیشتر و بهتر مورد استفاده همگان قرار گیرد در بهترین جای در دسترس خود و با زبانی که بتواند مورد استفاده مخاطب عام باشد نشر دهی؛؛؛

در تجربه زیسته و نزیسته خود موقعیت هایی بوده که از شدت و عمق نابسامانی چونان دردمندی که از شدت درد نفس در سینه اش حبس و سکوت را بهترین راه کنار آمدن با آن یافته سعی کرده ام با صبر و سکوت بهترین راه چاره را برای گذر از آن بیابم و امروز مایلم شما را با دو مورد از این موقعیت ها آشنا سازم.

ما در زندگی و در مسیر رشد خود نقش های متفاوتی چون فرزندی، خواهر یا برادری، نقش یک دوست، نقش شریک عاطفی، همسری، پدری یا مادری و در نقش های مختلف اجتماعی که ناشی از شغل و جایگاه ما در اجتماع است را به خود می گیریم .

اگر در هریک از این نقش ها بتوانیم بهترین خود را ایفا کنیم زندگی روی خوب و جذاب و شیرینش را نشان ما می دهد اما وقتی به هر دلیلی در نقش هایی که مسئولیت ایفای آن بر عهده مان است را درست ایفا نکنیم نه تنها کار بر اطرافیان و حوزه تحت تاثیر از مسئولیت ناپذیری ما دشوار می شود که زندگی شخصی خود ما نیز با مشکلات زیادی رو برو می گردد.

مادر کم سن و سال و بدون پشتوانه حمایتی از طرف والدین و همسر را در نظر بگیرید که تنها دغدغه فکری او تامین خوراک و پوشاک و سرپناه امنی است تا کودکانش از دست ناملایمات زندگی جان سالم بدر برند. او دیگر نمی تواند به نیازهای سطح بالاتر زندگی آنها فکر کند و لذا کار دشوار تامین آنها می افتد بر دوش سازمان های حمایت گر جامعه که بدین منظور ایجاد شده اند. اما دیگر شهروندان نیز اگر به کمک رسانی و همدلی با این مادر نشتابند در آینده نزدیک با جامعه بسیار درهم ریخته و نابسامانی مواجهند که با وجود کار و تلاش های بسیار نمی توانند از مخاطراتی که در میان صحنه های گوناگون آن ظهور می کند در امان بمانند. اما خبر بد اینکه حوزه کارایی و نفوذ آنها خیلی نمی تواند از رساندن کمک های مالی و تامین مایحتاج اولیه گذر کند و نقش سازمان های خیریه ای را به خود می گیرند که از عده ای دریافت کمک می کنند و به چاه عمیق نیازهای روزانه و متفاوت گروه در معرض آسیب روانه می کنند.

در این میان هستند سازمان ها و موسسات و گروه هایی که دست به اقدامات حرفه ای تری برای متوقف کردن این چرخه تولید و رها سازی آدم هایی که قادر نیستند از مرحله پایین " هرم رشد فکری" به مراحل بالاتری برسند و سعی در بازگشایی مسیرهایی برای رد کردن آنها از این مرحله سخت زندگی و چرخه بازتولید نابسامانی آنها تلاش می کنند.

اما خبر بدتر اینکه

" آنها تا جایی می توانند پیشروی و موفقیت کسب کنند که به دایره نفوذ نقش های اولیه ای چون والد فرزندی و دیگر نقش های خانوادگی با آداب و رسوم مورد قبول عرف و عادات حاکم بر زندگی آنها کاری نداشته باشند"

وگرنه

_ با مادرانی روبرو خواهند شد که خود بر اساس غریزه و به طور ناخودآگاه در برابر اعمال نفوذ در فرهنگ و سبک زندگی و عادات ابتدایی حاکم بر خانواده تحت سرپرستی خود واکنش منفی نشان داده و اثر این کمک های حرفه ای را کم و کمتر می کنند

_ شما با پدر و برادرانی مواجه خواهید شد که حتی وقتی در حال دریافت کمک ها و حمایت های مادی و مهارتی هستند دختران خانواده و همسران خود را از دریافت کمک های حرفه ای محروم می دارند

+ نوشته شده در شنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 11:17 توسط شب شکن  |