راه راست

ساخت وبلاگ

 

شده با آدم هایی روبرو شوید که مجموعه ای از نعمت های متفاوت باشند ؟

گویی خداوند هر چه نعمت بوده، در وجود آنها یک جا جمع کرده است .

فکرمی کنید این یک امر اتفاقی است ؟

به نظر من نمی تواند اتفاقی باشد .

هر نعمتی یک ظرفیتی می خواهد که وقتی این ظرفیت را در خودت به وجود آوردی، می توانی آنرا بپذیری، حالا اگر این نعمت چیزی باشد که بدست آوردنش احتیاج به زمان داشته باشد سودش به فرزندان و نسل آینده آدم ها خواهد رسید .

البته هستند آدم هایی که همان نعمت هایی را هم که دارند حیف ومیل می کنند و بهره ای درست از آن نمی برند .

 امروز مایلم در باره این ظرف وجودی آدم ها و چگونگی تقویت و ظرفیت بخشی به آن صحبت کنم .

اصل اساسی در تقویت ظرفیت وجودی آدم ها تمرین و تلاش و کوشش با به رسمیت شناختن آزادی های فردی در این راه و پرهیز از افراط و تفریط در برخی امور هست .

 اگر فقط بخواهیم با پرهیز و یا افراط در برخی اعمال به نتیجه برسیم این امر نه تنها موفقیت چندانی برای مان نخواهد داشت که ممکن است سبب طغیان ها و عصیان ها ی غیر قابل کنترل در وجودمان هم بشود . 

برای روشن شدن مطلب مثالی را ذکر می کنم .

در کار با بچه ها این نکته قابل مشهودی است که وقتی مطلبی  به آنها یاد داده می شود که برایشان تازگی دارد به محض گرفتن آن مطلب دیگر تحمل گوش دادن و بعضا نشستن را ندارند و یک مربی آگاه می داند که حالا وقت این است که به بچه آزادی بیشتری بدهد چون ظرفیت یادگیری او پر شده است .( برای یادگیری مطالب بعدی هم باید دوباره او را بنشاند و محدودش کند.)

بچه ها به فطرت انسانی نزدیکی بیشتری دارند و روش های استفاده و لذت بردن از زندگی را بهتر بلدند .

حالا در نظر بگیرید که پست سر هم و یک طرفه بخواهیم اطلاعاتی را به فرد خصوصا کودکان برسانیم و آزادی عمل را هم به طرق مختلف از آنها سلب کنیم .

این امر نه تنها سبب می شود که کودکان به سوی حفظ و نگهداری اطلاعات روی بیاورند چون روند یادگیری احتیاج به آزادی عمل و جنب و جوش و افزایش ظرفیت درونی و بالا بردن پایدار گنجایش آن دارد که انباشت بدون استفاده اطلاعات و فشارهای شدید جهت به خاطر سپردن آنها بر فرد سبب می شود که در دهه های سوم و چهارم زندگی که بیشتر صحنه عمل و تبلور داشته های درونی آدم هاست ، فرد دچار نوعی ناتوانی و  سردرگمی و عدم کنترل و مدیریت بر خود شود .

و این امر در فارغ التحصیلان نظام حوزی به عنوان یکی از نهادهای آموزشی در کشور بیشتر مشهود و نمایان است از این جهت که روش های آموزشی کاربردی در آن نظام بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد .

اما؛ توسل به  حلال و حرام و  واجب و مستحب و مکروه آنقدر مطرح است که در نهایت جامعه با افرادی که توان بالایی در فن بیان و خطابه و جذب مخاطب دارند مواجه است که در کاربرد اصول اخلاقی و انسانی بسیار ناتوانند.

 میل شدیدی به طغیان گری و عصیان های شدید و غیر قابل کنترل و گویی سر ستیز با همه کس و همه چیز دارند.

البته نه اینکه خودشان خواسته باشند که نظام آموزشی که در هرگونه اختیار را برای سال های طولانی به روی آنها بسته در نهایت همچون فارغ التحصیلانی را به جامعه تحویل می دهد .

در نظام آموزش و پرورش هم که تکیه بر افزایش اطلاعات و محفوظات ذهنی دانش آموزان خود دارد نیز شاهد عدم کارایی این محفوظات در سال های اوج کار و تلاش اجتماعی فارغ التحصیلانش هستیم که بسیار منفعلانه در مقابل هر گونه فرصت و مشکلی بدون عکس العمل و چنان تسلیم و مطیع هستند که گویی آدم ها آفریده شده اند برای پذیرش هرآنچه بر سرشان می آید و هیچگونه حق دخالتی هم در سرنوشت خود ندارند .

و چون اجتماع مجموعه ای از این گونه افراد می شود.

در صحنه های اجتماعی نیز این فشارها و محدودیت ها خود به صورت عامل ضد فرهنگی مهمی نقش آفرین هستند و سبب گسترش و شیوع آسیب های اجتماعی می شوند.

به عنوان مثال ما جهت مبارزه با مواد مخدر صورت مسئله را پاک کردیم یعنی خرید و فروش و حمل و نقل آن را غیر مجاز دانسته و جایی را نیز برای استفاده و مصرف آن در نظر نگرفته ایم .

و با این کار نه تنها هزینه های مادی و انسانی زیادی پرداخت کرده ایم که مواد مخدر را در همه جای جامعه به صورت غیر قابل کنترلی پخش کرده ایم، چرا ؟ چون نخواسته ایم آزادی و اختیار آدم ها را در مصرف این مواد به رسمیت بشناسیم .

ما کافه های مان را آلود کردیم به فروش قلیان که مهمترین عامل شیوع نرم و آرام اعتیاد در بین جوانان است و حاضر نیستیم به " کافه اعتیاد " مجوز بدهیم .

اگر "کافه اعتیاد" را به رسمیت می شناختیم و ورود افراد زیر 18 سال را نیز غیر قانونی می کردیم نه تنها این عامل مهم را از تمامی کافی شاپ هامان دور می کردیم که کسانی که مایل به مصرف بودند را نیز با ایجاد پاتوق مناسب حال و احوال آنها از دیگران جدا می کردیم و فضای همه شهر را آلوده به دود و عوارض مصرف مواد مخدر نمی کردیم .

البته در مجوز دادن به آنها رعایت می کردیم که پاتوق آنها اغلب در نقاط دور و با هر گونه عوامل تبلیغی باشد .

و یا پاتوقکده هایی را مجوز می دادیم که جای زنان و مردانی باشد که زندگی آنها از حالت عادی خارج شده و بدنبال هم صحبت و یا شریکی هستند برای گپ و گفتمانی موقت و با این کار جمع های فرهنگی را از وجود آنها که هیچ گونه سنخیتی با مطالب ارائه شده در آن جاها ندارند پاک می کردیم .

و در کل با رسمیت شناختن آزادی های فردی در اجتماع کاری نمی کردیم که فرد به جای سرپیچی و پس زدن های کوچک و خرد خرد در زندگی کارش به جایی برسد که در اثر فشار پشت پا بزند به هر آنچه به اسم اخلاق و انسانیت و دین و آیین ومذهب است و حریف خودش هم نباشد.

 

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ساعت 9:45  توسط شب شکن  | 
آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...
ما را در سایت آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 629khordad13880 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 0:01