آخرین مطالب
امکانات وب
این مقام را می شود در جامعه ایران به سه بخش، تعریف این مقام ، حکومت اسلامی و روحانیت و حکومت مورد ارزیابی و نقد وبررسی قرار داد.
تعریف ولایت :
ولایت یک مقام است که از طرف خداوند به برخی از افراد بشری فارغ از ویژگی های قومی، منطقه ای، نژادی ، جنسیتی، ظاهری، گروهی و تحصیلی اعطاء می شود که توانسته اند به شناخت و درک درستی از فلسفه آفرینش انسان و رسالت انسانی خود درزمین دست یافته و برای انجام آن اقدام و مسئولیت پذیری کرده و پایداری خود را به اثبات رسانیده باشند.
کسب این مقام نه تنها حق و حقوق وپژه ای را برای آنها ایجاد نکرده که وظایفی را بر آنها فرض نموده و حق انجام اعمال و امیالی که برای افراد عادی گناه محسوب نمی شود را نیز برای ابقاء این مقام متوجه آنها می نماید .
از جمله این وظایف تلاش برای برقراری عدالت، کار و تلاش و مجاهدت در راه اجرای احکام الهی و ارجح بودن این احکام بر منافع مادی و خواسته های انسانی آنهاست .
این در حالیست که این افراد چون دیگر افراد بشری برای امرار معاش خود و خانواده باید کار وتلاش نموده و نسبت به کسب در آمدی حلال حساسیت ویژه داشته باشند .
آنها باید با مردم زمانه خود معاشرت داشته و برای اصلاح امور بین آنها تلاش نموده و مظلومان آنها را در جهت گرفتن حق و حقوق خود یاری نمایند .
این مقام پیش و بیش از آنکه یک مقام مادی باشد، یک مقام معنوی است و ناشی از مراودات فردی بنده و معبود و در نتیجه خشوع و خضوع او در مقابل قدرت پروردگار است .
انگیزه حرکت و ادامه راه را نیز وسعت نگاه این افراد که دنیا و هر آنچه در اوست را چون وسیله ای برای رسیدن به درک و فهم بهتر و تلاش و کوشش برای رسیدن به مرحله ای از انسانیت بالاتر است ، ایجاد می نماید.
حکومت اسلامی :
نظریه ایست مبنی بر امکان انتخاب این برگزیدگان یا افرادی پرورش یافته در مکتب فکری آنها با توجه به وسعت دیدگاه و نگاه خیرخواهانه آنها به انسان ها و زندگی آنها در زمین بر اساس بهترین متدها و ساختارهایی که بشر در زمینه حاکمیت و چگونگی اداره جوامع و امر کشورداری به آن دست یافته می باشد .
پس با توجه به تعریف ولایت کاملا مشخص و روشن است که انتخاب و مشروعیت این افراد برای اداره کشور در حکومت های جمهوری از طرف مردم و با رای اکثریت به آنها اعطاء می شود .به عبارت دیگر مشروعیت زمامداری آنها بدست انتخاب مردم بوده و در اختیارات حاکمیتی مجاز به تخطی از حد وحدود قانون نمی باشند .
روحانیت و حکومت در ایران :
در تحولات اجتماعی می شود ساختارها را با استفاده از رفراندوم ، انقلاب و یا حتی کودتا تغییر داد ولی رفتارهای حاکم بر جامعه در گذر زمان و بر اساس آموزش ها و تلاش و برنامه ریزی طولانی مدت قابل تغییر خواهد بود .
در جامعه ایران نیز در پس سالیان طولانی حاکمیت سلطنتی ، تغییر رویکرد به حکومت جمهوری، آن هم با تعریف اسلامی آن هر چند با قدرت بالای مدیریت رهبری با کاریزمای بالا توانست شکل بگیرد ولی رفتارهای اجتماعی مردم ایران نمی توانست به سادگی اصول دموکراسی را پذیرا شود و به محض شکستن ساختارهای حکومت سلطنتی هر دسته وگروهی داعیه قدرت طلبی خود را پیشه کردند و بی توجه به هرج و مرجی که ممکن است منافع همه افراد را به خطر بیندازد دست به اقدام برای سهم خواهی زدند و در این میان باتوجه به اینکه نوع حکومت اسلامی بود و رهبر آن هم روحانی بودند .روحانیت خود را محق تر از همه می دانستند و سهم بیشتری را نسبت به همه خواستار بودند .
از طرف دیگر خشم و خشونت نهفته وآشکاری که در اثر حاکمیت متد تربیتی حوزه ها در اکثر تربیت شدگان آن موج می زند و امروزه هر چند بسیار هم تعدیل شده است ولی هنوز سبب می شود که این قشر همواره بر این باور باشند که ذی حق هستند و همه باید مطیع امر آنها باشند و هر کجا کمتر به این زیاده خواهی های آنها اجازه فعالیت داده شود، حقوق آنها دارد پایمال می شود .شاهد این بودیم که حکومت بیشتر به سمت و سوی حکومت های دیکتاتوری _ مذهبی گرایش پیدا کرد و روحانیون چنان همه جا را اشغال کردند که مردم به این نتیجه رسیدند که برای حفظ جمهوریت آن بخش از حکومت که خون ها برای رسیدن به آن داده شده است .بهتر است به روحانیونی که به اصول دموکراسی پایبند هستند و از سلامت فکری و عقیدتی پایدارتری برخورداربوده و به رفتارهای غیر دموکراتیک و بهتر بگویم ضد دین و اخلاق کمتر متوسل می شوند،پناه بیاورند و بدنه متعصب و غیر منعطف جامعه و از همه سخت تر روحانیونی که برای نفس کشیدن خود نیز از مردم ایران باج می گیرند را با دادن باج و با ملایمت به سوی دموکراسی رهنمون کنند و به این ترتیب از خطر آنها مصون بمانند.
و اینجا جای دارد که از رهبر عزیز و فرزانه انقلاب که پس از امام راحل توانسته اند برای مدتی طولانی امنیت و آرامش جامعه را با قدرت مدیریت بسیار بالای خود حفظ نموده و در مقابل تندروی های خشمگین ها صبوری کرده و با دیده اغماض نگریسته و جامعه را در نقاط عطف خود به خوبی هدایت و مدیریت کنند تشکر نموده و خواستار این باشیم که با توجه به اوضاع اقتصادی مردم و ساختار ربوی حاکم بر بازار پول و سرمایه کشور و زیاده خواهی های روحانیت که می توان به جرات گفت تا یک سوم از در آمد هر خانواده ایرانی را به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم صرف باج خواهی های خود که به صورت حق پست های موازی و ناکارآمد، هزینه کرد برای نگه داشتن افرادی خاص گرداگرد خود، هزینه نگهبانان و خدمه و پامنبری ها و مزد گرفتن برای انجام عبادات یومیه ، اختصاص برنامه های تلویزیونی پر هزینه برای نمایش چهره و حرف های نابخردانه آنها و تحمیل هزینه های تحصیل ، فرصت های مطالعاتی و سفرها و اعزام به خارج شدن باخانواده و بازی با اعتقادات مردم برای کسب درآمد و ایجاد بی نظمی های متعدد اقتصادی برای جمع سرمایه داری بیشتر آنها صرف می شود را به هر صورت که صلاح می دانند،کاهش داده و امکان زندگی راحت تر باسلامت و آرامش روانی بیشتر را برای ایرانیان فراهم آورند، که در این راه توکل مان به خداست و چشم امیدمان به شما که به توانایی و قدرت مدیریت شما باورمندیم .