غروب یک رویا

یکی از رویاهایم این بود که روزی در یکی از سمینارهای خانم مریم میرزاخانی شرکت کنم و از زبان خود ایشون درباره نگاه شون به ریاضیات و دستاوردهاشون بشنوم آخه علم را از سرچشمه اش گرفتن خیلی راحت تر و آسان ترهست تا اینکه بخوای از زبون و در کنار حاشیه هایی که دیگران بر اون نوشتن یاد بگیری، هر چند که فهم آن مسلما برای منی که یاد دارم به پای قضیه شرودر برنشتاین در نظریه مجموعه ها پس از یک روز کاری سخت و کشمکش های اون روزای زندگیم با چند بار خوندن و درک نکردنش زدم زیر گریه و آنقدر اشک ریختم که خاطره اش هنوز در ذهنم مونده و اگر به همین روش بخوام بفهمم فکر کنم برای درک دستاوردهای ایشون باید سیلاب راه بیندازم .

و درسته که مرگ یک واقعیت انکار ناپذیر هست و سن وسال و موقعیت و ... نمی شناسد.

اما ؛ بعضی حسرت ها طوری هستند که آدم را وارد فازی می کنند که توصیفش سخته فقط می فهمه که مدتی نه می خواد چیزی بگه و نه بشنونه ، مثل چند روز اخیر که خبر بیماری و با فاصله بسیار کم خبر درگذشت خانم میرزاخانی منتشر شد .

ولی از شما پنهان نباشه با توجه به تجربیات و دستاوردهایی که بعضی از افراد در زمینه بیماری های روان تنی و موفقیت هایی که در زمینه کشف ارتباط آنها با مسائل روانی خود و حرکت های معکوسی که انجام داده و توانسته اند بر بیماری شون غلبه کنند و تجربه های وطنی در زمینه طول عمر نمی توان نقش استرس ها و داشتن نگرش های مغایر با سنت و عرف جامعه خود و در نتیجه مقابله های ممتد وپیاپی و دشواری های غیر منصفانه و شرایط خاص چند وجهی را در بروز برخی بیمارها نادیده گرفت .

نقص های داخلی در زمینه استفاده از توانایی جوانان این جامعه هم از طرف دیگر خود به صورت عاملی بسیار مهم در مهاجرت نخبگان در رشته های مختلف و مشکلات خاص برای هر دو گروهی که می مانند و یا می روند و برمی گردندیا نمی گردند ایجاد می کند را نیز نادیده گرفت .

در همه جای دنیا سعی می شود کسانی با ویژگی های زیر مورد حمایت قرار بگیرند و قوانین حاکم بر جامعه در حمایت از آنها وضع گردیده است .

1_ کسانی که پروژه های موفقی در عملکرد فردی یا سازمانی خود دارند .

2_ کسانی که ابداع یا اختراع و یا خط تولید  و اشتغال خاصی دارند .

3_ کسانی که به دست آوردهای علمی ، فرهنگی و هنری خاص و کسب رتبه ومقام در این زمینه ها دست می یابند .

4_ کسانی که استعدادی دارند و با حمایت و تقویت این استعدادها می توانند سبب کسب درآمد و سبب ایجاد انگیزه مثبت در راستای فعالیت و تحرک و نشاط و شادابی در جامعه شوند .

5_ و جوانان هر مملکت که به عنوان سرمایه هایی ارزنده هستند و باید با ایجاد فرصت های مناسب برای آنها امکان پیشرفت و رشد فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد .

هرچند بی انصافی هست که اعلام کنیم فعالیتی در این زمینه ها صورت نگرفته و موفقیت جوانان ایرانی در زمینه های متفاوت و در سطوح بین المللی خود گواهی بر توجه بر این بخش هاست .

اما نمی توان به این واقعیت که جای خالی نقش آنها به طور وسیع در جامعه به گونه ای که بازخورد  فعالیت ها ی آنها در ایجاد اشتغال، فعالیت و شادابی و نشاط اجتماعی و در نتیجه کاهش آسیب نمود هویدایی داشته باشد را نیز اعتراف نکرد .

و حالا چون موضوع اصلی بحث پیرامون درگذشت بانوی اصالتا ایرانی که به یمن شرایطی که در کشور نخبه خواه آمریکا برایش فراهم شده به جایگاه برجسته جهانی دست یافت است و با تکیه بر اندک آمار و ارقام منتشر شده از احوال اجتماعی ایران ، بی ارتباط نیست که نیم نگاهی هم به شرایط زندگی زنان در ایران بیندازیم .

جدیدا یک آماری از جهاد دانشگاهی منتشر شده است در باره درصد بیشترین و کمترین زنان هرگز ازدواج نکرده کشور که البته در این نمودار رده سنی هم مشخص نیست ولی اعداد و ارقام به شرح زیر است .

ایلام : 88/38 ؛ کهگیلو یه و بویر احمد : 75/37 ؛ سیستان و بلوچستان :34/37

؛ خوزستان :68/35 ؛ لرستان : 96/34 به عنوان 5 استان که بیشترین ازدواج نکرده های زن را دارند .

و گیلان : 42/27 ؛ آذربایجان شرقی: 97/26 ؛ اصفهان :92/26 ؛ مازندران :

  2/26 ؛ یزد :25/25  که 5 استانی هستند که کم ترین زنان هرگز ازدواج نکرده را دارند .

علاوه برآن بنا بر آمار رسمی کمتر از 10 درصد از زنان ایرانی پس از طلاق دوباره ازدواج می کنند .این در حالی است که بالای  90 درصد از مردان ایرانی پس از طلاق مجددا ازدواج می کنند .

همچنین طبق آماری دیگر حدود 5/6 میلیون نفر زن مطلقه در ایران داریم .

با یک نگاه اجمالی به این سه آمار می توان نتیجه گرفت که تقریبا یک سوم جمعیت زن کشور یا تمایل به زندگی مشترک ندارند یا شرایط زندگی مشترک مناسب برایشان فراهم نیست و یا اینکه با یک بار تجربه این نوع زندگی دیگر مایل به تن دادن به زندگی مشترک نیستند .

من دسترسی دقیق به آمار مردان هرگز ازدواج نکرده و مردان طلاق در جامعه ندارم ولی با توجه به تعادل جنسیتی جمعیت و با استناد به آمار منتشر شده در زمینه کاهش فرزند آوری در ایران و آمار بالا می توان نتیجه گرفت .

یک سوم از جمعیت جوان کشور تمایلی نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند و با توجه به اینکه در ایران تعاریف متعدد بین المللی  و امکان زندگی منضبط و اختصاصی زن و مرد تحت لوای قانون به غیر از ازدواج رسمی  ثبت شده و زندگی مشترک صیغه ای که بیشتر مخصوص حوزوی هاست وبه نوعی بی انضباطی و بودن با افراد متعدد را مجاز می داند و تفاوتی در اصل با کلوب های شبانه و حمایت از روسپی گری مردانه و زنانه ندارد راه حل های شرافت مندانه و تمیزی برای بودن زن و مرد در زمان موثر ( یعنی زمانی که دختر و پسر جوان تمایل به بودن اختصاصی در کنار هم دارند و به شدت از ورود به محافل و شیوه هایی که ممکن است پای آنها را به اعتیاد و روابط پر خطر باز کند پرهیز می کنند ) وجود ندارد.

علاوه بر آن عرف حاکم بر اجتماع که امکانات زندگی و مراسم ازدواج و ادامه تحصیل را اصل و توجه به نیاز اساسی و فطری جوانان را در درجه آخر اهمیت می داند و پرهیز از توجه به این نیاز  مهم را تا میانه راه زندگی از آنها انتظار دارد .

شرایط پیچیده ای را بر این جامعه حاکم می سازد که تنها عده ای سود جو و بی نظم و فرصت طلب می توانند از آن بهره برده و اکثریت قریب به اتفاق جامعه از آن متضرر می گردند و اهل علم و فرهنگ و معنا در این جامعه زمین گیر و بی انگیزه می شوند .

در نظر بگیرید اگر سرمایه ای را که خانواده ها ی مسئولیت پذیر برای آینده فرزندان خود  پس انداز می کردند تحت قانون اجباری بیمه زندگی و پس انداز از بدو تولد قرار می گرفت و تلاشی را که خانواده ها برای فراهم کردن امکانات مصرفی زندگی آنها می کردند در راستای اشتغال آنها صرف می شد و در امر ازدواج آنها سهل گرفته می شد و ازدواج در زمان موثر صورت می گرفت .جامعه ایران چطور می توانست از آسیب های ناشی از آمار و ارقام بالا پس از مدت کوتاهی رهایی پیدا کند .

و این روزها که با توجه به اتفاق قتل اتنا تاکید بر آگاه کردن کودکان در جامعه به طرق مختلف صورت می گیرد و با توجه به آمار بالای 90 درصدی در کودکان آزار دیده توسط نزدیکان خود، قدری هم به فکر بر طرف کردن گرسنگی جنسی اطرفیان کودک بود .چون انسان گرسنه خیلی باید تمرین تسلط برنفس و افکارش را داشته باشد تا دست به اقدامات غیر انسانی  نزند .

بیایید با تغییر نگرش خود در زمینه ازدواج جوانان و تسهیل آن در جامعه با تمرکز بر استقلال مالی هر چه زودتر آنها  ، موکول کردن امکانات کامل و مراسم عروسی آنها به سال هایی که خود توانایی تهیه و برگزاری آن را دارند  و احترام به حق انتخاب فرزندان خود در کاهش آسیب هایی چون اعتیاد ، خیانت ، فساد و فحشا و کودک آزاری در جامعه گام های بلندی را برداریم و شرایط بهتر زندگی در ایران را برای مریم های آینده این مرز وبوم فراهم سازیم .

                                                                             تقدیم به روح بلند خانم مریم میرزا خانی